ابن حجه الله بن علی بن عبدالله بن حسین بن محمد بن عبدالملک طباطبائی شولستانی غروی نجفی. ملقب به شرف الدین. رجوع به علی طباطبایی شود ابن عبدالکریم بن علی بن محمد بن علی بن عبدالحمید حسینی علوی نیلی نجفی. مشهور به نسابه و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی نیلی شود ابن مهدی بن رضا بن احمد بن حسین بن حسن طالقانی حسینی نجفی. مشهور به میر حکیم. رجوع به علی طالقانی شود
ابن حجه الله بن علی بن عبدالله بن حسین بن محمد بن عبدالملک طباطبائی شولستانی غروی نجفی. ملقب به شرف الدین. رجوع به علی طباطبایی شود ابن عبدالکریم بن علی بن محمد بن علی بن عبدالحمید حسینی علوی نیلی نجفی. مشهور به نسابه و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی نیلی شود ابن مهدی بن رضا بن احمد بن حسین بن حسن طالقانی حسینی نجفی. مشهور به میر حکیم. رجوع به علی طالقانی شود
ابن حمزه بن عبدالله بن اسدی کوفی. مشهور به کسائی و مکنی به ابوالحسن. مقری و تجویددان و لغوی و نحوی و شاعر. رجوع به کسائی شود ابن حسن کوفی. مکنی به ابوالشعثاء. محدث بود و از حفص بن غیاث روایت کرد. و نیز رجوع به ابوالشعثاء (علی بن...) شود ابن اسماعیل بن شعیب بن میثم بن یحیی تمار اسدی کوفی بصری میثمی. مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی میثمی شود
ابن حمزه بن عبدالله بن اسدی کوفی. مشهور به کسائی و مکنی به ابوالحسن. مقری و تجویددان و لغوی و نحوی و شاعر. رجوع به کسائی شود ابن حسن کوفی. مکنی به ابوالشعثاء. محدث بود و از حفص بن غیاث روایت کرد. و نیز رجوع به ابوالشعثاء (علی بن...) شود ابن اسماعیل بن شعیب بن میثم بن یحیی تمار اسدی کوفی بصری میثمی. مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی میثمی شود
ابن محمد بن محمد بن محمد بن خلف بن جبریل منوفی مصری شاذلی. ملقب به نورالدین و مکنی به ابوالحسن. وی فقیه و محدث و نحوی و لغوی بود و درسوم ماه رمضان سال 857 هجری قمری در قاهره متولد شد ودر چهارم صفر سال 939 هجری قمری در همین شهر درگذشت. او راست: 1- تحفهالمصلی و شرح آن، در فقه. 2- شرح آجرومیه، در نحو. 3- شرح رسالۀ ابی زید قیروانی، در فقه. 4- دو شرح بر جامع صحیح بخاری. 5- شفاءالعلیل فی لغات خلیل. 6- عمدهالسالک علی مذهب مالک و مختصر آن. (از معجم المؤلفین از فهرس مخطوطات النحو بالظاهریه و نیل الابتهاج تنبکتی ص 212 و ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 557 و ج 2 ص 514 و الاعلام زرکلی ج 5 ص 164) ابن احمد بن محمد بن احمد بن عبدالقادر بن عثمان منوفی جنوفی. در سال 823هجری قمری در جنوف متولد شد و در 889 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- تلخیص بدایهالهدایۀ غزالی. 2- تلخیص شرح تعرف علاء قونوی، در تصوف. (از معجم المؤلفین)
ابن محمد بن محمد بن محمد بن خلف بن جبریل منوفی مصری شاذلی. ملقب به نورالدین و مکنی به ابوالحسن. وی فقیه و محدث و نحوی و لغوی بود و درسوم ماه رمضان سال 857 هجری قمری در قاهره متولد شد ودر چهارم صفر سال 939 هجری قمری در همین شهر درگذشت. او راست: 1- تحفهالمصلی و شرح آن، در فقه. 2- شرح آجرومیه، در نحو. 3- شرح رسالۀ ابی زید قیروانی، در فقه. 4- دو شرح بر جامع صحیح بخاری. 5- شفاءالعلیل فی لغات خلیل. 6- عمدهالسالک علی مذهب مالک و مختصر آن. (از معجم المؤلفین از فهرس مخطوطات النحو بالظاهریه و نیل الابتهاج تنبکتی ص 212 و ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 557 و ج 2 ص 514 و الاعلام زرکلی ج 5 ص 164) ابن احمد بن محمد بن احمد بن عبدالقادر بن عثمان منوفی جنوفی. در سال 823هجری قمری در جنوف متولد شد و در 889 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- تلخیص بدایهالهدایۀ غزالی. 2- تلخیص شرح تعرف علاء قونوی، در تصوف. (از معجم المؤلفین)
ابن محمد بن عبدالرحمان بن خطاب مغربی مصری ناجی شافعی. ملقب به علاءالدین و مکنی به ابوالحسن. لقب او را ’باجی’ نیز گفته اند. رجوع به علی باجی (ابن محمد بن عبدالرحمان بن...) شود
ابن محمد بن عبدالرحمان بن خطاب مغربی مصری ناجی شافعی. ملقب به علاءالدین و مکنی به ابوالحسن. لقب او را ’باجی’ نیز گفته اند. رجوع به علی باجی (ابن محمد بن عبدالرحمان بن...) شود
ابن حسن بن صالح نجار طائفی. پزشک بر روش طب قدیم. وی در سال 1228هجری قمری در طائف متولد شد. و در ابتدا شغل نجاری داشت. سپس نزد یکی از اطبای هند طب را آموخت و شروع به معالجۀ مردم بلاد خود کرد. و در سال 1313 هجری قمری در طائف درگذشت. او راست: 1- رساله ای در استخراج ادهان. 2- رساله ای در استخراج املاح. (از الاعلام زرکلی) وی پدر خاقانی شاعر مشهور بود و خاقانی این شعر را در مدح وی گفته است: یوسف نجار کیست نوح دروگر که بود تا ز هنر دم زنند بر در امکان او نوح نه بس علم داشت گر پدر من بدی قنطره بستی به علم بر سر طوفان او. (از المعجم فی معاییر اشعار العجم ص 240)
ابن حسن بن صالح نجار طائفی. پزشک بر روش طب قدیم. وی در سال 1228هجری قمری در طائف متولد شد. و در ابتدا شغل نجاری داشت. سپس نزد یکی از اطبای هند طب را آموخت و شروع به معالجۀ مردم بلاد خود کرد. و در سال 1313 هجری قمری در طائف درگذشت. او راست: 1- رساله ای در استخراج ادهان. 2- رساله ای در استخراج املاح. (از الاعلام زرکلی) وی پدر خاقانی شاعر مشهور بود و خاقانی این شعر را در مدح وی گفته است: یوسف نجار کیست نوح دروگر که بود تا ز هنر دم زنند بر در امکان او نوح نه بس علم داشت گر پدر من بدی قنطره بستی به علم بر سر طوفان او. (از المعجم فی معاییر اشعار العجم ص 240)
ابن علی بن احمد نجاری حنفی. ملقب به علاءالدین. متکلم بود. او راست: فوائد القلائد و غررالفوائد فی شرح العقائد از نسفی، که در سال 967 هجری قمری از تألیف آن فراغت یافت. (از هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 746)
ابن علی بن احمد نجاری حنفی. ملقب به علاءالدین. متکلم بود. او راست: فوائد القلائد و غررالفوائد فی شرح العقائد از نسفی، که در سال 967 هجری قمری از تألیف آن فراغت یافت. (از هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 746)
ابن محمد نحوی وزیر. مکنی به ابوالمکارم. متوفی در سال 561 هجری قمری او راست: مختصر الغریبین ابوعبید احمد بن محمد هروی. (از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1209) ابن ابی زید محمد بن علی نحوی استرآبادی. ملقب به فصیحی و مکنی به ابوالحسن. رجوع به ابوالحسن (علی بن...) شود
ابن محمد نحوی وزیر. مکنی به ابوالمکارم. متوفی در سال 561 هجری قمری او راست: مختصر الغریبین ابوعبید احمد بن محمد هروی. (از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1209) ابن ابی زید محمد بن علی نحوی استرآبادی. ملقب به فصیحی و مکنی به ابوالحسن. رجوع به ابوالحسن (علی بن...) شود
ابن حکم بن زبیر نخعی انباری ضریر. مکنی به ابوالحسن. از مؤلفان اواخر قرن دوم و اوایل قرن سوم هجری قمری بود و او را کتابی در رجال شیعه میباشد. وی از تلامذۀ ابن ابی عمیربود. (از مصنفی علم الرجال آقابزرگ طهرانی ص 278)
ابن حکم بن زبیر نخعی انباری ضریر. مکنی به ابوالحسن. از مؤلفان اواخر قرن دوم و اوایل قرن سوم هجری قمری بود و او را کتابی در رجال شیعه میباشد. وی از تلامذۀ ابن ابی عمیربود. (از مصنفی علم الرجال آقابزرگ طهرانی ص 278)
ابن احمد نسوی. مکنی به ابوالحسن. ریاضیدان و منطقی و از اهالی ’نسا’در خراسان بود و تا حدود سال 421 هجری قمری میزیست. او راست: 1- التجرید فی اصول الهندسه. 2- رساله فی المداخل الی علم المنطق. 3- المقنع فی الحساب الهندسی فی العراقین العربی و فارسی. (از معجم المؤلفین از فهرس مخطوطات الظاهریه و تراث العرب العلمی ص 257) ابن محمد نسوی. مکنی به ابوالقاسم. وی به عربی شعر میگفت و مقل است. (از الفهرست ابن الندیم)
ابن احمد نسوی. مکنی به ابوالحسن. ریاضیدان و منطقی و از اهالی ’نسا’در خراسان بود و تا حدود سال 421 هجری قمری میزیست. او راست: 1- التجرید فی اصول الهندسه. 2- رساله فی المداخل الی علم المنطق. 3- المقنع فی الحساب الهندسی فی العراقین العربی و فارسی. (از معجم المؤلفین از فهرس مخطوطات الظاهریه و تراث العرب العلمی ص 257) ابن محمد نسوی. مکنی به ابوالقاسم. وی به عربی شعر میگفت و مقل است. (از الفهرست ابن الندیم)
ابن حسن بن محمد بن حسن بن عبدالرحمان بن یحیی بن محمد بن عیسی نعمی حسنی یمنی. عالم و شاعر متولد در سال 984 هجری قمری وی عهده دار امر قضاء در ناحیۀ صبیا ازتهامه بود. و در ذی حجۀ سال 1067 هجری قمری درگذشت. او را تألیفات و رسائلی است. (از معجم المؤلفین)
ابن حسن بن محمد بن حسن بن عبدالرحمان بن یحیی بن محمد بن عیسی نعمی حسنی یمنی. عالم و شاعر متولد در سال 984 هجری قمری وی عهده دار امر قضاء در ناحیۀ صبیا ازتهامه بود. و در ذی حجۀ سال 1067 هجری قمری درگذشت. او را تألیفات و رسائلی است. (از معجم المؤلفین)
ابن محمد بن ابراهیم بن عبدالله بن مالک بن عباد نفزی رندی مالکی. مشهور به ابن عباد. وی صوفی بود و در سال 810 هجری قمری درگذشت. او راست: التنبیه فی شرح الحکم العطائیه. (از هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 728)
ابن محمد بن ابراهیم بن عبدالله بن مالک بن عباد نفزی رندی مالکی. مشهور به ابن عباد. وی صوفی بود و در سال 810 هجری قمری درگذشت. او راست: التنبیه فی شرح الحکم العطائیه. (از هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 728)
ابن محمد بن محمد بن دلدارعلی نقوی نصیرآبادی. ملقب به تاج العلماء. از فقیهان امامیه و از اهالی لکهنوء در هند بود. در سال 1260 هجری قمری متولد شد و در 1312 هجری قمری درگذشت. اوبر زبان فارسی و عربی و سریانی و عبری تسلط داشت. نام او در مصنفی علم الرجال به صورت ’علیمحمد بن محمد بن دلدارعلی...’ آمده است. او راست: 1- الاثناعشریه فی البشارات المحمدیه. 2- احسن القصص فی تفسیر سوره یوسف. 3- فصل الخطاب فی شرب الدخان. (از معجم المؤلفین). و رجوع به مصنفی علم الرجال آقابزرگ ص 432 شود
ابن محمد بن محمد بن دلدارعلی نقوی نصیرآبادی. ملقب به تاج العلماء. از فقیهان امامیه و از اهالی لکهنوء در هند بود. در سال 1260 هجری قمری متولد شد و در 1312 هجری قمری درگذشت. اوبر زبان فارسی و عربی و سریانی و عبری تسلط داشت. نام او در مصنفی علم الرجال به صورت ’علیمحمد بن محمد بن دلدارعلی...’ آمده است. او راست: 1- الاثناعشریه فی البشارات المحمدیه. 2- احسن القصص فی تفسیر سوره یوسف. 3- فصل الخطاب فی شرب الدخان. (از معجم المؤلفین). و رجوع به مصنفی علم الرجال آقابزرگ ص 432 شود
ابن جمشید نوری مازندرانی اصفهانی شیعی. مفسر و متکلم و حکیم متوفی در سال 1246هجری قمری او راست: 1- تفسیر سورهالتوحید. 2- حجه الاسلام. 3- حواشی بر اسرارالاّیات. (از معجم المؤلفین) مازندرانی اصفهانی. وی حکیم بود و در اصفهان می زیست و در سال 1247 هجری قمری درگذشت و جسد او به نجف اشرف حمل گردید. او راست: حاشیه بر شرح ارشادات. (از اعیان الشیعه ج 42 ص 199)
ابن جمشید نوری مازندرانی اصفهانی شیعی. مفسر و متکلم و حکیم متوفی در سال 1246هجری قمری او راست: 1- تفسیر سورهالتوحید. 2- حجه الاسلام. 3- حواشی بر اسرارالاَّیات. (از معجم المؤلفین) مازندرانی اصفهانی. وی حکیم بود و در اصفهان می زیست و در سال 1247 هجری قمری درگذشت و جسد او به نجف اشرف حمل گردید. او راست: حاشیه بر شرح ارشادات. (از اعیان الشیعه ج 42 ص 199)
ابن محمد بن عبدالحمید نیلی. مکنی به ابوالقاسم و ملقب به نظام الدین. وی از تلامذۀ فخرالمحققین و سیدابوطالب اعرجی بوده است. و از جمله شاگردان او ابوالعباس احمد بن فهد حلی میباشد. او راست: جامع اشتات الرواه و الروایات عن الائمۀ الهداه. (از مصنفی علم الرجال آقا بزرگ طهرانی ص 284) ابن یوسف بن عبدالجلیل نیلی. ملقب به ظهیرالدین. فقیه و متکلم قرن هشتم هجری قمری و از شاگردان فخرالدین فرزند علامۀ حلی بود. او راست: منتهی السؤول فی شرح الفصول خواجه طوسی. (از معجم المؤلفین)
ابن محمد بن عبدالحمید نیلی. مکنی به ابوالقاسم و ملقب به نظام الدین. وی از تلامذۀ فخرالمحققین و سیدابوطالب اعرجی بوده است. و از جمله شاگردان او ابوالعباس احمد بن فهد حلی میباشد. او راست: جامع اشتات الرواه و الروایات عن الائمۀ الهداه. (از مصنفی علم الرجال آقا بزرگ طهرانی ص 284) ابن یوسف بن عبدالجلیل نیلی. ملقب به ظهیرالدین. فقیه و متکلم قرن هشتم هجری قمری و از شاگردان فخرالدین فرزند علامۀ حلی بود. او راست: منتهی السؤول فی شرح الفصول خواجه طوسی. (از معجم المؤلفین)
ابن روزبهان بن محمد خنجی، ملقّب به زین الدین. عالم و جامع علوم منقول و معقول بود. وی در ماه صفر سال 707 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- اجوبه ایرادات علی کتاب المحصول. 2- شرح المنهاج بیضاوی. 3- الشکوک علی الکافیه، در نحو. 4- المعتبر فی شرح المختصر ابن حاجب. 5- النهایه فی شرح الغایه. (از معجم المؤلفین بنقل از شدالازار شیرازی ص 212)
ابن روزبهان بن محمد خنجی، ملقّب به زین الدین. عالم و جامع علوم منقول و معقول بود. وی در ماه صفر سال 707 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- اجوبه ایرادات علی کتاب المحصول. 2- شرح المنهاج بیضاوی. 3- الشکوک علی الکافیه، در نحو. 4- المعتبر فی شرح المختصر ابن حاجب. 5- النهایه فی شرح الغایه. (از معجم المؤلفین بنقل از شدالازار شیرازی ص 212)
ابن محمد بن علی بن ابی بکر بن علی نسفی بیکندی. او راست: شرح قسمت سوم از مفتاح العلوم سکاکی، که در سال 719 هجری قمری از تألیف آن فراغت یافت. (از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1767)
ابن محمد بن علی بن ابی بکر بن علی نسفی بیکندی. او راست: شرح قسمت سوم از مفتاح العلوم سکاکی، که در سال 719 هجری قمری از تألیف آن فراغت یافت. (از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1767)
ابن محمد نجری یمانی زیدی. مشهور به ابن هطیل. وی ادیب و نحوی بودو در سال 812 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- شرح المفصل زمخشری. 2- عمده ذوی الهمم علی الحسبه فی علمی اللسان و القلم. (از معجم المؤلفین از البدر الطالع شوکانی ج 1 ص 493 و هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 729) ابن محمد بن ابی القاسم بن علی بن ناصر نجری یمنی. وی از فقیهان بشمار میرفت و در سال 822 ه. ق. در قید حیات بود. او راست: شرح بر أزهار. (از معجم المؤلفین از ملحق البدر الطالع زباره ص 171)
ابن محمد نجری یمانی زیدی. مشهور به ابن هطیل. وی ادیب و نحوی بودو در سال 812 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- شرح المفصل زمخشری. 2- عمده ذوی الهمم علی الحسبه فی علمی اللسان و القلم. (از معجم المؤلفین از البدر الطالع شوکانی ج 1 ص 493 و هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 729) ابن محمد بن ابی القاسم بن علی بن ناصر نجری یمنی. وی از فقیهان بشمار میرفت و در سال 822 هَ. ق. در قید حیات بود. او راست: شرح بر أزهار. (از معجم المؤلفین از ملحق البدر الطالع زباره ص 171)
ابن شرف الملک فخرالدین علی بن ابی القاسم جندی، معروف به خواجه جهان و مکنّی به ابوالمکارم. وزیر سلطان جلال الدین منکبرنی. وی در زمان سلطنت محمد خوارزمشاه به امور دیوانی اشتغال داشت و بواسطۀ ظلم و تعدی بسیار، سلطان محمد فرمان به قتل او داد. اما شرف الملک پنهان گشت. و هنگامی که سلطان جلال الدین منکبرنی از مغولان شکست خورد و از سند عبور کرد، وی به خدمت سلطان درآمد. و پس از بازگشت جلال الدین از هندوستان وزارت او را به عهده گرفت. چند سالی بعد، پس از حملۀ تاتار به سلطان جلال الدین در دشت موغان (مغان) و گریز سلطان، شرف الملک که به ’اران’ متواری شده بود عصیان کرد و با ملوک اطراف آغاز مکاتبت نمود. سلطان چون به لشکرگاه بازگردید نامه ها به امرای اطراف فرستاد و شرف الملک را به قصد تحقیر ’بلدجن’ نامید، و این لقب او به روزگار گمنامی بوده است. اماپس از مدتی که سلطان به اران رفت و به قلعۀ ’حیزان’ رسید، از عصیان او تغافل کرد و او را نزد خود خواند. و شرف الملک کفن در گردن به خدمت رفت. و پس از مدتی به ’جاربرد’ از مضافات اران رسیدند، و سلطان به قلعه رفت تا وضع آنجا را ببیند و شرف الملک را نیز با خود برد. و والی قلعه را که ترکی ستمکار بود گفته بود که چون فرود آید، شرف الملک را نگه دارد و حبس کند و بند نهد. و قصد او آن بود که شرف الملک در حبس بماند تا تاتار بگریزند و بعد او را بیرون آورد و با شرایطی چند وزارت دهد. اما پس از چندی پنج تن سلاحدار فرستاد که سر او را ببرند و بیاورند و چنین کردند. وی مردی نازکدل و بخشنده و کریم بود، و اگرچه از تحصیل فضایل و اکتساب کمالات بهره نداشت، اما در حل وعقد و رتق وفتق امور دیوانی ید بیضا می نمود. اما چون کار او بالا گرفت به رنجانیدن اطرافیان و ایذاء آنها پرداخت چنانکه نزد سلطان از او غیبت می کردند. مال در نظر وی ناچیز بود. علما و پارسایان را محترم می داشت. وظایف را بسیار کرد و از این راه اموال دیوان از میان برفت. مستمری های وی از عطایای محمود غزنوی و بازماندگان وی و آل سلجوق نیز بیشتر بوده است. علامت شرف الملک بر فرمانهای سلطانی ’الحمدﷲ العظیم’ بود و بر توقیعات دیوان که طرۀ (علامت و مارک) آن ’الدیوان الاعلی’ نوشته می گشت، ’یعتمد ذلک’ بوده است. اما بر منشورهای خود که به بلاد خاصۀ خود میفرستاد و طغرای ’ابوالمکارم علی بن ابی القاسم خالصه امیرالمومنین’ داشت، ’اعتمادکنید’ بود. و نشانۀ وی بر رسیدها ’صحیح ذلک’ بوده است. (از سیرۀ جلال الدین) (حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 664و چ تهران ج 2 ص 433) (دستورالوزراء خوندمیر ص 234) ابن احمد بن علی جندی یمنی. او راست: 1- الالباب فی معرفه الاوائل و الاسباب، که در سال 714 هجری قمری از تألیف آن فراغت یافت. 2- نزههالعقول. (از معجم المؤلفین بنقل از کشف الظنون ص 1943)
ابن شرف الملک فخرالدین علی بن ابی القاسم جندی، معروف به خواجه جهان و مکنّی به ابوالمکارم. وزیر سلطان جلال الدین منکبرنی. وی در زمان سلطنت محمد خوارزمشاه به امور دیوانی اشتغال داشت و بواسطۀ ظلم و تعدی بسیار، سلطان محمد فرمان به قتل او داد. اما شرف الملک پنهان گشت. و هنگامی که سلطان جلال الدین منکبرنی از مغولان شکست خورد و از سند عبور کرد، وی به خدمت سلطان درآمد. و پس از بازگشت جلال الدین از هندوستان وزارت او را به عهده گرفت. چند سالی بعد، پس از حملۀ تاتار به سلطان جلال الدین در دشت موغان (مغان) و گریز سلطان، شرف الملک که به ’اران’ متواری شده بود عصیان کرد و با ملوک اطراف آغاز مکاتبت نمود. سلطان چون به لشکرگاه بازگردید نامه ها به امرای اطراف فرستاد و شرف الملک را به قصد تحقیر ’بلدجن’ نامید، و این لقب او به روزگار گمنامی بوده است. اماپس از مدتی که سلطان به اران رفت و به قلعۀ ’حیزان’ رسید، از عصیان او تغافل کرد و او را نزد خود خواند. و شرف الملک کفن در گردن به خدمت رفت. و پس از مدتی به ’جاربَرد’ از مضافات اران رسیدند، و سلطان به قلعه رفت تا وضع آنجا را ببیند و شرف الملک را نیز با خود برد. و والی قلعه را که ترکی ستمکار بود گفته بود که چون فرود آید، شرف الملک را نگه دارد و حبس کند و بند نهد. و قصد او آن بود که شرف الملک در حبس بماند تا تاتار بگریزند و بعد او را بیرون آورد و با شرایطی چند وزارت دهد. اما پس از چندی پنج تن سلاحدار فرستاد که سر او را ببرند و بیاورند و چنین کردند. وی مردی نازکدل و بخشنده و کریم بود، و اگرچه از تحصیل فضایل و اکتساب کمالات بهره نداشت، اما در حل وعقد و رتق وفتق امور دیوانی ید بیضا می نمود. اما چون کار او بالا گرفت به رنجانیدن اطرافیان و ایذاء آنها پرداخت چنانکه نزد سلطان از او غیبت می کردند. مال در نظر وی ناچیز بود. علما و پارسایان را محترم می داشت. وظایف را بسیار کرد و از این راه اموال دیوان از میان برفت. مستمری های وی از عطایای محمود غزنوی و بازماندگان وی و آل سلجوق نیز بیشتر بوده است. علامت شرف الملک بر فرمانهای سلطانی ’الحمدﷲ العظیم’ بود و بر توقیعات دیوان که طرۀ (علامت و مارک) آن ’الدیوان الاعلی’ نوشته می گشت، ’یعتمد ذلک’ بوده است. اما بر منشورهای خود که به بلاد خاصۀ خود میفرستاد و طغرای ’ابوالمکارم علی بن ابی القاسم خالصه امیرالمومنین’ داشت، ’اعتمادکنید’ بود. و نشانۀ وی بر رسیدها ’صحیح ذلک’ بوده است. (از سیرۀ جلال الدین) (حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 664و چ تهران ج 2 ص 433) (دستورالوزراء خوندمیر ص 234) ابن احمد بن علی جندی یمنی. او راست: 1- الالباب فی معرفه الاوائل و الاسباب، که در سال 714 هجری قمری از تألیف آن فراغت یافت. 2- نزههالعقول. (از معجم المؤلفین بنقل از کشف الظنون ص 1943)
ابن ابراهیم بن سعید بن یوسف حوفی مصری، مکنّی به ابوالحسن. وی نحوی و ادیب و مفسر بود. و مردم بسیاری از وی استفاده های علمی کردند. او در ذیحجۀ سال 430 هجری قمری درگذشت. حوفی، منسوب است به ناحیه ای در مصر به نام ’شرقیه’ که قصبۀ آن شهر بلیس است و تمام نواحی آن را ’حوف’ نامند. او راست: 1- الارشاد لطریق خیرالعباد و العباد. 2- اعراب القرآن. 3- البرهان فی تفسیر القرآن (یا فی علوم القرآن). 4 -مواردالانبیاء. 5- الموضح، در نحو. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 5). صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است: سیرالنبلاء ج 11 ص 115. عیون التواریخ ج 13 ص 181. التذکرۀ طاهر جزائری. وفیات الاعیان ج 1 ص 418. انباءالرواه ج 2 ص 219. معجم الادباء ج 12 ص 221. البدایه ج 12 ص 47. بغیهالوعاه ص 325. شذرات الذهب ج 3 ص 247. مفتاح السعاده ج 1 ص 438. حسن المحاضره ج 1 ص 306. طبقات المفسرین ص 25. کشف الظنون ص 122. ایضاح المکنون ج 1 ص 62 و ج 2 ص 598. فهرست الخدیویه ج 1 ص 132. هدیهالعارفین ج 1 ص 682
ابن ابراهیم بن سعید بن یوسف حوفی مصری، مکنّی به ابوالحسن. وی نحوی و ادیب و مفسر بود. و مردم بسیاری از وی استفاده های علمی کردند. او در ذیحجۀ سال 430 هجری قمری درگذشت. حوفی، منسوب است به ناحیه ای در مصر به نام ’شرقیه’ که قصبۀ آن شهر بلیس است و تمام نواحی آن را ’حوف’ نامند. او راست: 1- الارشاد لطریق خیرالعِباد و العُباد. 2- اعراب القرآن. 3- البرهان فی تفسیر القرآن (یا فی علوم القرآن). 4 -مواردالانبیاء. 5- الموضح، در نحو. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 5). صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است: سیرالنبلاء ج 11 ص 115. عیون التواریخ ج 13 ص 181. التذکرۀ طاهر جزائری. وفیات الاعیان ج 1 ص 418. انباءالرواه ج 2 ص 219. معجم الادباء ج 12 ص 221. البدایه ج 12 ص 47. بغیهالوعاه ص 325. شذرات الذهب ج 3 ص 247. مفتاح السعاده ج 1 ص 438. حسن المحاضره ج 1 ص 306. طبقات المفسرین ص 25. کشف الظنون ص 122. ایضاح المکنون ج 1 ص 62 و ج 2 ص 598. فهرست الخدیویه ج 1 ص 132. هدیهالعارفین ج 1 ص 682
ملقّب به خیرالدین. وی در علم هیئت و نجوم دست داشت. او راست: نهایهالبیان فی مقادیرالزمان، در علم هیئت که در سال 916 هجری قمری از تألیف آن فراغت یافت. (از معجم المؤلفین بنقل از ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 691) ابن محمد بن خلیل بن محمد بن محمد بن ابراهیم بن موسی حنفی، مشهور به ابن غانم مقدسی و ملقّب به نورالدین. رجوع به ابن غانم (نورالدین علی بن...) و نیز علی (ابن محمدبن...) شود ابن محمود بن محمد بن مسعود بن محمود بن محمد بن محمد بن محمد بن عمر شاهرودی بسطامی هروی رازی فخری بکری حنفی، مشهور به مصنفک و ملقّب به علاءالدین. رجوع به علی مصنفک شود ابن عبدالله بن حجۀ حموی حنفی، ملقّب به تقی الدین و مکنّی به ابوبکر. رجوع به ابن حجه (ابوالمحاسن تقی الدین ابوبکر بن علی بن...) و به علی (ابن عبدالله بن...) شود ابن جارالله بن محمد بن ابی الیمن بن ابی بکر بن علی بن محمد بن محمد بن حسین بن احمد قرشی مخزومی حنفی، مشهور به ابن ظهیره. رجوع به علی مخزومی شود ابن محمد بن ابی بکر بن علی بن ابراهیم بن علی بن عدنان حسینی دمشقی حنفی، مشهور به نقیب الاشراف. رجوع به علی نقیب الاشراف شود ابن شیبان بن محرز بن عمرو بن عبدالله بن عمرو بن عبدالعزیز سحیم حنفی سحیمی یمامی، مکنّی به ابویحیی. رجوع به علی سحیمی شود ابن محمد رومی حنفی، مشهور به باشماقچی زاده. رجوع به باشمقچی زاده (سیدعلی...) و باشمقجی زاده و علی (ابن محمد...) شود ابن سنجر بغدادی حنفی، مشهور به سماک (یا ابن سباک) و ملقّب به تاج الدین و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی بغدادی شود ابن ابی بکر بن عبدالجلیل فرغانی مرغینانی حنفی، ملقّب به برهان الدین و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی مرغینانی شود ابن طلق بن منذر بن قیس بن عمر بن عبدالله بن عمر بن عبدالعزبن سحیم حنفی سحیمی یمامی. رجوع به علی سحیمی شود ابن عثمان بن ابراهیم بن مصطفی بن سلیمان ماردینی حنفی ترکمانی، ملقّب به علاءالدین. رجوع به علی ترکمانی شود ابن مصطفی بن پیرمحمد کوتاهیه ای رومی حنفی، ملقّب به جبری و مشهور به بلبل زاده. رجوع به علی بلبل زاده شود ابن حسین بن سلیمان اسپارته ای رومی حنفی (علی رضا...) ، مشهور به وصفی. رجوع به علی رضا (ابن حسین...) شود ابن ابراهیم مغنیساوی رومی حنفی (علیرضا...) ، مشهور به اولیازاده. رجوع به علی رضا (ابن ابراهیم...) شود
ملقّب به خیرالدین. وی در علم هیئت و نجوم دست داشت. او راست: نهایهالبیان فی مقادیرالزمان، در علم هیئت که در سال 916 هجری قمری از تألیف آن فراغت یافت. (از معجم المؤلفین بنقل از ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 691) ابن محمد بن خلیل بن محمد بن محمد بن ابراهیم بن موسی حنفی، مشهور به ابن غانم مقدسی و ملقّب به نورالدین. رجوع به ابن غانم (نورالدین علی بن...) و نیز علی (ابن محمدبن...) شود ابن محمود بن محمد بن مسعود بن محمود بن محمد بن محمد بن محمد بن عمر شاهرودی بسطامی هروی رازی فخری بکری حنفی، مشهور به مصنفک و ملقّب به علاءالدین. رجوع به علی مصنفک شود ابن عبدالله بن حجۀ حموی حنفی، ملقّب به تقی الدین و مکنّی به ابوبکر. رجوع به ابن حجه (ابوالمحاسن تقی الدین ابوبکر بن علی بن...) و به علی (ابن عبدالله بن...) شود ابن جارالله بن محمد بن ابی الیمن بن ابی بکر بن علی بن محمد بن محمد بن حسین بن احمد قرشی مخزومی حنفی، مشهور به ابن ظهیره. رجوع به علی مخزومی شود ابن محمد بن ابی بکر بن علی بن ابراهیم بن علی بن عدنان حسینی دمشقی حنفی، مشهور به نقیب الاشراف. رجوع به علی نقیب الاشراف شود ابن شیبان بن محرز بن عمرو بن عبدالله بن عمرو بن عبدالعزیز سحیم حنفی سحیمی یمامی، مکنّی به ابویحیی. رجوع به علی سحیمی شود ابن محمد رومی حنفی، مشهور به باشماقچی زاده. رجوع به باشمقچی زاده (سیدعلی...) و باشمقجی زاده و علی (ابن محمد...) شود ابن سنجر بغدادی حنفی، مشهور به سماک (یا ابن سباک) و ملقّب به تاج الدین و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی بغدادی شود ابن ابی بکر بن عبدالجلیل فرغانی مرغینانی حنفی، ملقّب به برهان الدین و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی مرغینانی شود ابن طلق بن منذر بن قیس بن عمر بن عبدالله بن عمر بن عبدالعزبن سحیم حنفی سحیمی یمامی. رجوع به علی سحیمی شود ابن عثمان بن ابراهیم بن مصطفی بن سلیمان ماردینی حنفی ترکمانی، ملقّب به علاءالدین. رجوع به علی ترکمانی شود ابن مصطفی بن پیرمحمد کوتاهیه ای رومی حنفی، ملقّب به جبری و مشهور به بلبل زاده. رجوع به علی بلبل زاده شود ابن حسین بن سلیمان اسپارته ای رومی حنفی (علی رضا...) ، مشهور به وصفی. رجوع به علی رضا (ابن حسین...) شود ابن ابراهیم مغنیساوی رومی حنفی (علیرضا...) ، مشهور به اولیازاده. رجوع به علی رضا (ابن ابراهیم...) شود
ابن یوسف بن حیدره بن حسن رجبی، ملقّب به شرف الدین و مکنّی به ابوالحسن. وی طبیب و حکیم و ادیب بود. در سال 583 هجری قمریدر دمشق متولد شد و در سال 667 هجری قمری در همین شهردرگذشت. او راست: 1- حواشی بر شرح ابن ابی صادق بر مسائل حنین. 2- حواشی بر قانون ابن سینا. 3- خلق الانسان و هیئه اعضائه و منفعتها. (از معجم المؤلفین ج 7ص 265). صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است: الوافی صفدی ج 12 ص 331. عیون الابناء ابن ابی اصیبعه ج 2 ص 195. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 723. ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 439. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 711
ابن یوسف بن حیدره بن حسن رجبی، ملقّب به شرف الدین و مکنّی به ابوالحسن. وی طبیب و حکیم و ادیب بود. در سال 583 هجری قمریدر دمشق متولد شد و در سال 667 هجری قمری در همین شهردرگذشت. او راست: 1- حواشی بر شرح ابن ابی صادق بر مسائل حنین. 2- حواشی بر قانون ابن سینا. 3- خلق الانسان و هیئه اعضائه و منفعتها. (از معجم المؤلفین ج 7ص 265). صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است: الوافی صفدی ج 12 ص 331. عیون الابناء ابن ابی اصیبعه ج 2 ص 195. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 723. ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 439. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 711
ابن عبدالرحمان بن تمیم طنجی مکناسی. فقیه و حافظ و عالم فرایض بود و در سال 734 هجری قمری درگذشت. او راست: تقیید علی المدونه. (از معجم المؤلفین از اخبار مکناس ابن زیدان ج 5 ص 452)
ابن عبدالرحمان بن تمیم طنجی مکناسی. فقیه و حافظ و عالم فرایض بود و در سال 734 هجری قمری درگذشت. او راست: تقیید علی المدونه. (از معجم المؤلفین از اخبار مکناس ابن زیدان ج 5 ص 452)
دهی است از بخش شیب آب، شهرستان زابل. واقع در 12هزارگزی شمال باختری سکوهه، و 10هزارگزی باختر راه شوسۀ زاهدان به زابل. ناحیه ای است جلگه و دارای آب و هوای گرم و معتدل، و 243 تن سکنه. آب آن از رود خانه هیرمند تأمین میشود. و محصول آن غلات و لبنیات است. اهالی به زراعت و گله داری اشتغال دارند و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از بخش شیب آب، شهرستان زابل. واقع در 12هزارگزی شمال باختری سکوهه، و 10هزارگزی باختر راه شوسۀ زاهدان به زابل. ناحیه ای است جلگه و دارای آب و هوای گرم و معتدل، و 243 تن سکنه. آب آن از رود خانه هیرمند تأمین میشود. و محصول آن غلات و لبنیات است. اهالی به زراعت و گله داری اشتغال دارند و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
ابن محمد بن علی بن محمد علوی عمری شجری. ملقب به نجم الدین و مکنی به ابوالحسن ومشهور به ابن صوفی. در انساب تألیفاتی داشت و در سال 425 هجری قمری در قید حیات بود. او راست: 1- الشافی. 2- العیون. 3- المبسوط، در انساب. 4- المجدی فی انساب الطالبین. 5- المشجرات، در انساب. (از معجم المؤلفین از فوائدالرضویۀ عباس قمی ج 1 ص 323 و تذکرهالمتبحرین ص 490 و اعیان الشیعۀ عاملی ج 42 ص 32)
ابن محمد بن علی بن محمد علوی عمری شجری. ملقب به نجم الدین و مکنی به ابوالحسن ومشهور به ابن صوفی. در انساب تألیفاتی داشت و در سال 425 هجری قمری در قید حیات بود. او راست: 1- الشافی. 2- العیون. 3- المبسوط، در انساب. 4- المجدی فی انساب الطالبین. 5- المشجرات، در انساب. (از معجم المؤلفین از فوائدالرضویۀ عباس قمی ج 1 ص 323 و تذکرهالمتبحرین ص 490 و اعیان الشیعۀ عاملی ج 42 ص 32)
ابن ابراهیم بن محمدعلی قمی نجفی. وی از فقها بود. در رمضان سال 1283 هجری قمری متولد شد و در 22 جمادی الثانیۀ سال 1371 هجری قمری درگذشت و در مقبرۀ شیخ نصرالله حویزی دفن گردید. او راست: 1- تنویرالمرآه، در شرح رجال اسانید کافی. 2- شرح تبصره، در فقه. 3- شرح المبتدی و رافع الغواشی عن بعض شبهات الحواشی. 4- شرح هدایهالامه. (از معجم المؤلفین از اعیان الشیعه ج 41 ص 34) (از مصنفی علم الرجال آقابزرگ ص 329)
ابن ابراهیم بن محمدعلی قمی نجفی. وی از فقها بود. در رمضان سال 1283 هجری قمری متولد شد و در 22 جمادی الثانیۀ سال 1371 هجری قمری درگذشت و در مقبرۀ شیخ نصرالله حویزی دفن گردید. او راست: 1- تنویرالمرآه، در شرح رجال اسانید کافی. 2- شرح تبصره، در فقه. 3- شرح المبتدی و رافع الغواشی عن بعض شبهات الحواشی. 4- شرح هدایهالامه. (از معجم المؤلفین از اعیان الشیعه ج 41 ص 34) (از مصنفی علم الرجال آقابزرگ ص 329)
وی متکلم و منطقی بود و در سال 860 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- حواشی بر حاشیۀ شرح شمسیۀ سید شریف. 2- حواشی بر شرح مواقف سید شریف، در علم کلام. (از معجم المؤلفین از شذرات الذهب ابن عماد ج 7 ص 297 و الشقائق النعمانیۀ طاش کبری ج 1 ص 163 و کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1716)
وی متکلم و منطقی بود و در سال 860 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- حواشی بر حاشیۀ شرح شمسیۀ سید شریف. 2- حواشی بر شرح مواقف سید شریف، در علم کلام. (از معجم المؤلفین از شذرات الذهب ابن عماد ج 7 ص 297 و الشقائق النعمانیۀ طاش کبری ج 1 ص 163 و کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1716)
ابن هبه الله بن علی بن هبه الله بن جعفر عجلی جرباذقانی بغدادی. مشهور به ابن ماکولا و ملقب به سعدالملک و مکنی به ابونصر. رجوع به ابن ماکولا (ابونصر علی...) و به علی (ابن هبه الله بن...) شود
ابن هبه الله بن علی بن هبه الله بن جعفر عجلی جرباذقانی بغدادی. مشهور به ابن ماکولا و ملقب به سعدالملک و مکنی به ابونصر. رجوع به ابن ماکولا (ابونصر علی...) و به علی (ابن هبه الله بن...) شود